مردی از جنس همه

جایی برای تنهایی هایم

مردی از جنس همه

جایی برای تنهایی هایم

بهاری که سبز شد

 

آرام فضای دور یک خانه،

خبرهای سفید برف، برگهای مرده ی پاییز را پنهان کردند.

فصل فصل زمستان است.

صبح ها با آن دختر همسایه در میان هیاهوی همسالانم دور می شوم،

و شاید این تنها مسیر است و تنها علاج.

هرچندگاه، جغدهایی هم هستند که برایم نامه های مهربانی می آورند.

پشت بی دید ترین پنجره ی شهر، قاب عکسی دارم پر آدمهایی از من دور

من به آنان محتاجم، اما دوستدارانم نمی دانند

ترانه هایم سخت سنگین است و حزن آلود.

دوستدارانم ز من چه می خواهند؟

راست می گویند:

من بهارم سبز خواهم شد

نظرات 2 + ارسال نظر
غریبه سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:05 http://sookotegharibane.blogfa.com


من هم میخوام بهار باشم تا دوباره سبز بشم ..........

امیر حسین(پرنیان) یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 http://parnyne.blogfa.com

سلام
به وبلاگت سرزدم ولی بهت پیشنهاد می کنم که وبلاگت رُ یکمی جزاب ترش کنی.
قالب وبلاگت هم خیلی خشکه .
به من سربزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد